مقدمه
در زاگرس، بدون در نظر گرفتن ابعاد و تغییرات ناحیهای رخسارهها، ردیفهای ترشیری را میتوان به دو بخش جدا تقسیم کرد. یکی ترشیری پایینی، به سن پالئوسن تا میوسن پیشین و دوم، ترشیری بالایی به سن میوسن پیشین تا پلیوسن و جوانتر (شکل 6-2). در ترسییر پایینی، دو چرخة رسوبی قابل شناسایی است. یکی چرخة رسوبی جهرم به سن پالئوسن تا ائوسن میانی و دیگری چرخة رسوبی آسماری به سن الیگوسن تا میوسن پیشین . ترشیری بالایی، نشانگر ردیف پسروندهای به نام چرخة رسوبی فارس است که سن میوسن پیشین تا پلیوسن دارد (مطیعی، (1372
»چرخة رسوبی جهرم»، پس از حرکات کرتاسة پسین، در اوایل ترشیری، تمامی زاگرس با یک دریای پیشرونده پوشیده شد. در مناطق ساحلی این دریا «سازند آواری ساچون»، در مناطق کم عمق «سازند کربناتی جهرم» و در نواحی ژرف «سازند شیلی پابده» رسوب میکرد.
در این زمان، در کوههای زاگرس سه ناوة لنگه، خوزستان و تتیس وجود داشت که با پشتههایی از یکدیگر جدا بودند. مواد فرسایشی این پشتهها که بیشتر از چرتهای رادیولاریتی است، به گودیها حمل میشد و ممکن است با رسوبهای عمیق سازند پابده و یا کربناتهای جهــرم تداخل داشته باشند. رسوبهای آواری پشتههـا وقتــی با سازند پابده همراه است به نام «سازند فلیشی امیران» و در نقاطی که با کربناتهای جهرم تداخل دارند، «سازند کشکان» نامیده میشوند. در ائوسن میانی، همزمان با رویداد پیرنئن، با پسروی دریا، نواحی سکویی جهرم از آب بیرون آمد و تنها در مناطق مرکزی ناوهها (ناوة لنگه و ناوة خوزستان)، رسوبگذاری سازند پابده ادامه داشته است. بدین ترتیب چرخه رسوبی جهرم با یک ناپیوستگی فرسایشی خاتمه یافته است.
»چرخة رسوبی آسماری»، در ائوسن پسین – الیگوسن، شمال خاوری لرستان و سکوی فارس داخلی از آب بیرون مانده ولی در ناوههای خوزستان و لنگه، رسوبگذاری نهشتههای ژرف سازند پابده ادامه داشته است. در پایان الیگوسن در نتیجة پیشروی آرام و محدود دریا، چرخة کوچک آسماری پایینی، به سن چاتین Chatian، تشکیل شده است. در مرز الیگوسن - میوسن، در نواحی اهواز ماسههایی نهشته میشد که از آن به عنـوان «بخش ماسه سنگی اهواز» از سازند آسماری یاد میشود. در همین زمان، در لرستان، رسوبهای تبخیری «بخش کلهر» نهشته شده است. رسوبهای آکیتانین، با ویژگی محیطهای کمژرفا، در تمامی حوضه نهشته شده و (چرخة آسماری میانی) را به وجود آورده است. از چرخة آسماری پایینی به آسماری میانی، کم عمق شدن دریا محسوس است و حتی دولومیتی شدن ردیفهای آسماری میانی ممکن است نشانة یک مرحلة دیاژنز در مرز بالای آسماری میانی باشد. پس از این فرسایش، با پیشروی گستردة دریای بوردیگالین (چرخة آسماری بالایی) در تمامی لرستان و قسمت اعظم خوزستان انباشته شده ولی این سنگها در شمال خاوری خوزستان وجود ندارد. در اواخر بوردیگالین، با اُفت سطح دریا شرایط تبخیری حاکم و چرخة رسوبی آسماری به پایان رسیده است.
»چرخــة رسوبی فارس»، به سن میوسن پیشین – پلیوسن، در برگیرندة سازندهای «گروه فارس» و به طور کلی گویای نهشت رسوبهای همزمان با کوهزایی، در یک دریای پسرونده به سمت جنوب باختری است. ویژگیهای رسوبی چرخة فارس، در دو سوی زون گسلی کازرون همانند نیست و این باور وجود دارد که در اثر بالا آمدن بلندی گاوبندی، سدی دهانهای در مقابل ناوة خوزستان به وجود آمده است. در جنوب خاوری بلندی گاوبنــدی نهشتههـای مارنی – شیلــی «سازنـد میـشان» و بر روی بلندیگاوبنـدی، «بخش گوری» نهشته شده در حالی که در شمال باختری زون گسل کازرون، «سازند گچساران» در ناوة خوزستان نهشته میشد. وجود سازند میشان در فروافتادگی دزفول نشانگر آن است که پایین رفتن این فرو نشست، بعد از سازند گچساران ادامه داشته ولی در نواحی لرستان فرونشینی متوقف و رسوبگذاری «سازند آغاجاری» آغاز شده است. نهشت آواریهای آغاجاری از میوسن میانی آغاز و در زمان پلیستوسن در زیر رسوبهای «کنگلومرای بختیاری» قرار گرفته است.
ترشیری پایینی (پالئوسن – میوسن پیشین(
چرخة رسوبی جهرم (پالئوسن – ائوسن(
سازند شیلی پابده : حدود 800 متر مارن و شیلهای خاکستری و لایههای آهک رُسی دریایی است که دو بخش غیر رسمی به نامهای «بخش شیل ارغوانی» و «بخش آهکهای چرتی» دارد. در گذشته، از این سازند با نامهایی همچون سریگنو، مارنهای گلوبیژرینا، شیلهای آبی – ارغوانی ائوسن و مارنهای ائوسن یاد میشد، ولی امروزه واژة «پابده » معرف این واحد سنگی است که بُرش الگوی آن در تنگ پابده واقع در شمال میدان نفتی لالی مسجدسلیمان، به ضخامت 3/798 متر، مطالعه شده است. بخش پایینی سازند پابــده (140 متر) از جنس شیل و مارن آبـی و ارغوانـی است که به طور رسمــی به آن «شیل ارغوانی» گفته میشود. ولی بخش باقیماندة آن، شیلهای خاکستری و لایههای آهک رُسی و گاهی چرتدار است. در صد شیل و آهک رُسی یکنواخت نیست، گاهی شیل، و گاه آهک برتری دارد.
به جز لرستان، مرز پایینی سازند پابده ناپیوسته است. درلرستان مرز پایینی سازند پابده با شیل و مارنهای سازند گورپی در قاعدة بخش شیل ارغوانی است. ولی، در فارس که بخش شیل ارغوانی ممتد نیست، این مرز در قاعدة بخش آهکهای چرتی انتخاب میشود که نشان از دگرشیبی فاز کرتاسة پایانی دارد و با گرهکهایی از فسفات، دندان ماهی، گلوکونیت و در برخی نقاط با کنگلومرا مشخص میشود. در بُرش الگو، مرز بالای سازند پابده با سنگآهکهای سازند آسماری همشیب و تدریجی است و گاهی نیز سازند پابده در زیر سازند جهرم قرار دارد. در فارس و خوزستان، سن سازند پابده از پالئوسن تا الیگوسن است. در لرستان سن این سازند از پالئوسن پسین تا میوسن در نظر گرفته میشود.
سازند پابده به ویژه در نواحی جنوب باختری لرستان، خوزستان و نواحی جنوبی فارس گسترش دارد. از جنوب باختری لرستا ن به سمت نواحی مرکزی و شمال خاوری لرستان، این سازند به صورت جانبی و زبانهای با سازندهای آواری امیران و کشکان و کربناتهای سازندهای تلهزنگ و شهبازان جایگزین میشود و در فارس داخلی، سازند پابده جای سازند جهرم را میگیرد. به زبانههای آهکی سازند تلهزنگ موجود در سازند پابده، «بخش آهکی تلهزنگ» نام داده شده که نوعی سنگآهک مارنی – متورق حاوی سنگوارة ماهی و فلس ماهی است. سازند پابده بسیار غنی از مواد آلی است ولی در بسیاری نقاط به بلوغ لازم برای تولید هیدروکربن نرسیده است. در نقاطی که به بلوغ رسیده باشد میتواند سنگ منشأ پرتوان باشد (افشارحرب، 1380(.
سازند دولومیتی جهرم : بُرش الگوی این سازند در «تنگ آب» واقع در پهلوی شمالی کوه جهرم مطالعه شده است. از مجموع 5/467 متر ضخامت بُرش الگو، 5/35 متر دولومیت قهوهای تودهای در پایین، 162 متر دولومیت نازک لایه در وسط و 270 متر سنگآهک دولومیتی تودهای، خشن و برجسته در بالا است.سازند دولومیتی جهرم ممکن است، مانند بُرش الگو، بر روی سازند ساچون و یا به طور محلی بر روی سازندهای کشکان، تاربور و پابده باشد. در همه جا مرز پایینی سازند جهرم ناگهانی است ولی فصل مشترک آن با سازند پابده تدریجی است. مرز بالای سازند جهرم با سازند آسماری ناپیوسته است که ممکن است از نوع دگرشیبی موازی، همراه با آواریهای دارای ترکیبات آهن، و یا به صورت ناپیوستگی پیوستهنماParaconformity باشد. ولی در فارس داخلی، سازند جهرم به طور دگرشیب با سازند رازک پوشیده شده است.
در نقاطی که پیوند دو سازند جهرم (در زیر) و سازند آسماری (در بالا) از نوع پاراکانفورمیتی است، تفکیک دو سازند تنها از طریق دیرینهشناسی امکانپذیر میباشد.سن سازند جهرم در محل بُرش الگو، از پالئوسن تا ائوسن میانی است. ولی، در فارس ساحلی بخش بالایی جهرم به سن ائوسن پسین است.بیشترین گسترش جغرافیایی سازند جهرم در سکوی فارس است. درخوزستان، این سازند رخنمون ندارد ولی در حفاریهای نفتی نواحی دارخوین و خرمشهر گزارش شده است. در لرستان، سازند جهرم به وسیلة سازند کنگلومرایی کشکان به دو سازند تلهزنگ (در زیر) و شهبازان (در بالا) تقسیم شده است.
سازند تبخیری ساچون Sachun Evaporite Fm. : سازند ساچون واحدی از نهشتههای تبخیری است که در بین سنگآهکهای سازند تاربور (در زیر) و کربناتهای جهرم (در بالا) قرار گرفته و معرف محیطهای کنار قارهای مرز مزوزوییک - سنوزوییک، به ویژه در نواحی شمال خاوری فارس است.بُرش الگوی این سازند در نزدیکی روستای ساچون (25 کیلومتری جنوب داراب) ، 1415 متر ضخامت دارد و به طور عمده شامل ژیپس، دولومیت، آهکهای سیلتی و مارن است که رنگ مایل به سُرخ دارد. ژیپس به طور عموم عدسی شکل است و به دو طرف نازک و در داخل مارنها و دولومیتها ناپدید میشود.
پیرامون شیراز، واحدی از سنگآهک دولومیتی به شدت متبلور، جلبکی به رنگ قهوهای تا زرد، ، به ضخـامت 183 متر، در قسمت پایین سازند ساچون وجـود دارد که به نام « بخش آهکی قربان » نامگذاری شده است. مرز پایینی سازند ساچون به سازند تاربور تدریجی است ولی مرز بالایی آن با سازند جهرم ناگهانی است. بر اساس روزنهداران موجود، سن سازند ساچون ماستریشتین تا ائوسن پیشین در نظر گرفته میشود.
گسترش جغرافیایی سازند ساچون بیشتر محدود به ناحیة فارس است. به سمت شمال خاوری پس از حذف انیدریتها و دولومیتها، این سازند ابتدا مارنی – سیلتی و سپس ماسهای – کنگلومرایی میشود. به سوی جنوب باختری نیز ساچون به آرامی با سازند پابده جانشین میشود.
سازنـد آواری کشکان Kashkan Clastic Fm. : نام این سازنــد از رودخانة کشکان گرفته شده و برش الگوی آن در 25 – 30 کیلومتری شمال خاوری پلدختر، در کنار راه اندیمشک – خرمآباد، 370 متر ضخامت دارد. این واحد سنگی که به داشتن رنگ سُرخ و رخسارة آواری شاخص است به طور معمول شامل سیلت، ماسهسنگ و کنگلومرا با قلوههای رادیولاریت به ویژه چرت فراوان است که به سمت بالا درشت دانه میشود.مرز پایینی سازند کشکان با سنگآهکهای بیوهرمی سازند تلهزنگ ناگهانی و همشیب است.
در نقاطی که سازند تلهزنگ وجود ندارد، سازند کشکان به طور مستقیم بر روی سازند امیران قرار میگیرد. مرز بالایی کشکان با کربناتهای شهبازان ناپیوسته است و با یک زون هوازده حاوی لیمونیت مشخص میشود.جدا از روزنهداران ماسهای، سازند کشکان سنگوارة شاخص ندارد، ولی با توجه به جایگاه چینهشناسی، این سازند به سن پالئوسن تا ائوسن میانی دانسته میشود.گسترش جغرافیایی سازند کشکان محدود به لرستان است.
از محل بُرش الگو به سوی جنوب باختری، این سازند به صورت بین انگشتی با سازند پابده، و به سوی جنوب خاوری به تدریج با آهکهای تلهزنگ و شهبازان جانشین میشود.
سازند آهکی تلهزنگ : بُرش الگوی این سازند درتنگ دو، واقع در 5/4 کیلومتری جنوب باختری ایستگاه راهآهن تلهزنگ (بین اندیمشک تا دورود) مطالعه شده است. در این محل سازند تلهزنگ شامل 176 متر سنگآهک، خاکستری تا قهوهای، با لایهبندی متوسط تا تودهای و مقاوم است که سنگوارة فراوان، به سن پالئوسن تا ائوسن میانی دارد.به طور معمول سازند تلهزنگ بر روی سازند آواری امیران و در زیر سازند کشکان قرار دارد ولی گاهی به صورت جانبی و به تدریج با این دو سازند جانشین میشود. جدا از دو سازند امیران و کشکان، تلهزنگ میتواند با سازند پابده نیز پیوند جانبی داشته باشد به همین دلیل گاه زبانههایی از سازند تلهزنگ در درون سازند پابده دیده میشود که به آن «بخش آهکی تلهزنگ» نام داده شده است. این زبانهها شامل سنگآهک مارنی متورق و گلوکونیتدار است که از فلس ماهی غنی بوده و سنگوارة ماهی نیز دارند.
سازند کربناتی شهبازان : نام این سازند از روستای شهبازان (درکنارراهآهن اندیمشک – دورود) گرفته شده و بُرش الگوی آن در ادامة سازند تلهزنگ در تنگ دو، در 5/4 کیلومتری جنوب باختری ایستگاه تلهزنگ قرار دارد.
سازند شهبازان شامل 8/333 متر دولومیت و آهکهای دولومیتی با رنگ هوازدة سفید تا قهوهای با سیمای ضخیملایه است که به طور پیوسته بر روی سازند آواری کشکان و به طور ناپیوسته در زیر سازند آسماری قرار دارد. با توجه به فسیلهای موجود، سن آن ائوسن میانی تا بالایی تعیین شده است. گسترش جغرافیایی سازند شهبازان به طور عمده محدود به شمال خاوری لرستان است. تغییرات جانبی این سازند درخور توجه است. از لرستان به سوی جنوب خاوری، کربناتهای شهبازان به تدریج با آواریهای سازند کشکان جانشین میشود و سرانجام در زاگرس مرتفع، سازند شهبازان به قسمتهای بالایی سازند جهرم میپیوندد. بدینسان سازند شهبازان، با سازندهای کشکان، تلهزنگ، پابده و سازند جهرم ارتباط بین انگشتی دارد.
چرخه رسوبی آسماری (الیگوسن پسین – میوسن پیشین(
سازند آهکی آسماری :جوانترین سنگ مخزن پهنة زاگرس است و به همین دلیل، مطالعات گستردهای بر روی خواص سنگچینهای این سازند انجام شده است. در گذشته از این واحد سنگی به نامهایی مانند سازند آهکی جریب، سازند آهکی کَلهُر و سنگآهک خمیر یاد میشد، ولی سازندهای یاد شده، تنها با بخشی از بُرش الگوی سازند آسماری مترادف است و تمامی این سازند را در بر نمیگیرند. نام این سازند از کوه آسماری (جنوب خاوری مسجد سلیمان) اقتباس و بُرش الگوی آن در تنگ گل ترش همین کوه اندازهگیری شده است.
در بُرش الگو، سازند آسماری با 314 متر ستبرا، شامل سنگآهکهای مقاوم، کرم تا قهوهای رنگ با ریختشناسی کوهساز است که کمی میانلایههای شیلی دارد و به داشتن درزة فراوان شاخص است. در بُرش الگو، سازند آسماری سن میوسن دارد و قسمت پایین آن، به لحاظ تغییر رخسارة جانبی به سازند پابده، دیده نمیشود. ولی، بُرش مکمل این سازند در تنگ تکاب کوه خَویر، در 30 کیلومتری بهبهان، نشانگر ویژگیهای کامل این سازند است.
سنگآهک آسماری مهمترین سنگ مخزن حوضة رسوبی زاگرس ایران است و چون برای نخستین بار در خاورمیانه در آن نفت کشف شده است معروفیت جهانی دارد. بهرهدهی یک چاه متوسط در یک میدان نفتی به نسبت خوب، در حدود 25000 بشکه در روز است (افشارحرب، 1380(.
در بُرشهای کامل، سازند آسماری دارای دو عضو است. یکی «عضو ماسهسنگی اهواز» در جنوب باختری خوزستان و دوم، «عضـــو تبخیری کَلهُــــر» در لرستان. از نگاه زیستچینهای نیز این سازند به سه واحد «آسمـاری پایینــی» به سن الیگوسن، «آسمـاری میانــی» به سن میوسن پیشین (آکیتانین) و «آسماری بالایی» به سن میوسن پیشین (بوردیگالین) تقسیم میشود. ولی این تقسیمبندی در همه جا وجود ندارد. برای نمونه، در جنوب باختری سیسخت، تنها بخش آسماری پایینی دیده میشود که مرز بالای آن به سازند رازک است.
در بیشتر نقاط، مرز پایینی آسماری به سازند شیلی پابده است ولی در لرستان مرکزی، این سازند با سازند کربناتی شهبازان و در فارس داخلی با سازند جهرم، به طور ناپیوستگی پیوستهنما (پاراکانفورمیتی)، همبر است. در همه جا، سازند آسماری با سازند انیدریتی گچساران پوشیده میشود. ولی در فارس داخلی که سازند رازک جانشین گچساران میشود، مرز بالایی سازند آسماری به سازند آواری رازک است.گفتنی است که ویژگیهای بُرش الگوی این سازند تنها در فروافتادگی دزفول قابل قبول است که با اندکی تغییر در لرستان نیز قابل تعقیب است ولی در نواحی فارس و پسخشکی بندر عباس، ویژگیهای سنگچینهای و زمانی آن تغییرات زیادی دارد. برای نمونه:
* در جنوب غربی لرستان، یک رخسارة تبخیری به نام « بخش تبخیری کلهر »، به صورت جانبی در تداخل با ردیفهای کربناتی سازند آسماری است.
* در حاشیة جنوبی حوضة آسماری، ماسهسنگهایی به نام بخش « ماسهسنگی اهواز » وجود دارد.
* در میدانهای نفتی مسجد سلیمان، نفت سفید، هفتگل و پارس، یک واحد انیدریتی در قاعدة آسماری دیده میشود.
* در جنوب فروافتادگی دزفول، سازند آسماری به مجموعهای از ماسهسنگ، سنگآهک و شیل تغییر رخساره میدهد.
* در مرزهای شمالی حوضة رسوبی آسماری از جمله در جنوب باختری سیسخت، تنها بخش پایینی آسماری دیده میشود.
* در جنوب خاوری فارس به ویژه در نواحی قشم و بندرعباس، سازند آسماری با شیلهای سازند پابده تداخل بین انگشتی دارد.
* در شمال فروافتادگی دزفول و در کوه آسماری ردیف کم ضخامتی از مارن و شیل وجود دارد که در زیر آهکهای آسماری و بر روی انیدریت قاعدة آسماری قرار دارد و به سن قبل از آکیتانین بالایی است. در مناطقی که انیدریتهای قاعدة آسماری وجود ندارد، مارنهای موردنظر روی سازند شیلی پابده دیده میشوند. در مورد تعلق مارن و شیلهای موردنظر به سازند پابده و یا آسماری، اتفاق نظر وحود ندارد. به همینرو، به ردیفهای موردنظر لایههای دارای Brissopsis و گاهی «لایههای حد تدریجی» نام داده شده است.
خواص زیستچینهای سازند آسماری
بر اساس کار آدامز و بورژوآ، 1977، ویژگی زیستچینهای سازند آسماری به صورت جدول زیر است (مطیعی، 1372(.
عضوهای سازند آهکی آسماری
سازند آهکی آسماری دو عضو دارد. یکی «عضو ماسهسنگ اهواز» و دیگری «عضو تبخیـری کلهر» که اولی در نواحی جنوب فروافتادگی دزفول و دومی در شمال باختری فروافتادگی دزفول و جنوب باختری لرستان برونزد دارد .در میدانهای نفتی اهواز، منصوری، مارون و به سوی جنوب و جنوب باختری اهواز است. بخش زیرین سازند آسمــاری به ماسهسنگآهکــی، سنگآهک ماسهای و لایههای جزیی شیــل به نام «عضو ماسهسنگی اهواز» تبدیل میشود که بُرش الگوی آن در چاه شمارة (6) میدان اهواز و یک بُرش کمکی در چاه شمارة (1) میدان آب تیمور است. با توجه به سنگوارههای موجود در میانلایههای کربناتی، سن این بخش الیگوسن تا میوسن پیشین دانسته شده است. این باور وجود دارد که بخش ماسهسنگی اهواز، ادامة سازند غار در کویت و جنوب خاوری عراق است که زبانههای آن به صورت تداخل در سازند آسماری تا اهواز ادامه مییابد، ولی در سطح زمین رخنمون ندارد.
به طور معمول، این ماسهسنگها به دو قسمت پایینی و بالایی تقسیم میشوند. قسمت پایینی به صورت عدسیهای بزرگ در درون حوضة رسوبی آسماری گسترش دارد ولی رخنمون ندارد و با توجه به مقایسههای ناحیهای به سن ائوسن پسین تا الیگوسن به شمار میآید. ماسهسنگهای موردنظر (قسمت پایینی) از انواع کوارتزوک و کوارتز آنارنیت با سیمان کربناتی و گاهی رُسی است. ویژگیهای سنگی این قسمت معرف نهشت در محیطهای سبخای ساحلی است.
قسمت بالایی ماسهسنگهای اهواز، معادل آسماری میانی و بالایی است زیرا که این ماسهسنگها از حاشیة جنوب باختری حوضة آسماری فراتر رفته و به طرف شمال خاوری با رسوبات کربناتی آسماری میانی و بالایی ارتباط زبانهای دارند. این بخش، به علت تنوع محیط رسوبی، سنگشناسی متفاوتی را نسبت به بخش پایینی نشان میدهد. یکی از ویژگیهای شاخص ماسهسنگ بالایی اهواز فراوانی کانیهایی از نوع زیرکن، تورمالین، روتیل، گارنت، استارولیت، هورنبلند و کیانیت است که به یک منشأ دگرگونی و آذرین اشاره دارند.
»عضو تبخیری کَلهُر» به ویژه در جنوب باختری لرستان وجود دارد و در نواحی شمال خاوری به صورت بین انگشتی با آسماری میانی تداخل دارد. بُرش الگوی این بخش در پهلوی جنوبی کوه اناران 8/118 متر ضخامت دارد و شامل ژیپس در پایین، مارن به همراه لایههای نازک آهک در وسط و ژیپس حاوی دو لایه آهک در بالاست. بخش تبخیری کلهر همارز آسماری میانی است و لذا سن میوسن پیشین دارد. گفتنی است که بر اساس اطلاعات جدید در چاههای واقع در شمال فروافتادگی دزفول (چنگوله 1، دانان، دالپری)، ردیف کامل تبخیری شامل انیدریت، هالیت (185 متر) و به ندرت سیلویت وجود دارد که جایگاه چینهشناسی مشابهی با بخش تبخیری کلهر دارد به همینرو بُرش زیرسطحی چاه شمارة (1) چنگوله به عنوان بُرش مکمل معرفی شده است. سن بخش کَلهُر میوسن پیشین است.
ترشیری بالایی (میوسن پیشین – پلیوسن(
چرخة رسوبی فارس
چرخة رسوبی فارس یک واحد زمینساختی – چینهشناختی همزمان با کوهزایی آلپ است که در یک دریای پسرونده به سمت جنوب باختری نهشته شده و تغییرات سنی آن از میوسن پیشین تا پلیوسن است. به همینرو این چرخه، در برگیرندة سازندهای گروه فارس (گچساران، میشان، آغاجاری) و سازند کنگلومرای بختیاری است که نشانگر یک فاز پسروی است. ضخامت تقریبی ردیفهای مورد نظر، در لرستان و سکوی فارس 3000 متر است ولی در فروافتادگی دزفول و پسخشکی بندرعباس به تقریب 6000 متر ضخامت دارد.
گروه فارس
در فرهنگ چینهشناسی ایران، گروه فارس شامل سازندهای گچساران در زیر، میشان در وسط و آغاجاری در بالا است. استونلی (1975) و مطیعی (1372)، سازند کنگلومرایی بختیاری را یک واحد سنگی از گروه فارس میدانند.
سازند تبخیری گچساران (فارس پایینی) : سازند گچساران به عنوان پوشسنگ میدانهای نفتی آسماری نخستین سازند گروه فارس است که در مناطق فروافتادگی دزفول - لرستان تا حوضة خلیج فارس گسترش دارد. این سازند زمانگذر است به گونهای که که مرز پایینی آن در حوالی جزیرة قشم به الیگوسن و شاید ائوسن برسد ولی در نواحی شمالی سن بوردیگالین (میوسن پیشین) دارد.
در ناحیة فارس، این سازند به بخشهای چهل، چَمپه و مول تغییر رخساره میدهد ولی در نواحی مجاور راندگی زاگرس، به سازند رازک تبدیل میشود.
از نگاه مهندسی، سازند تبخیری گچساران یک واحد سنگی با رفتار شکلپذیر است، به همینرو، در سطح زمین بُرش کامل ندارد و برش تلفیقی چاههای میدان گچساران به عنوان برش الگو (غیر رسمی) دانسته شده که 7 عضو و 1600 متر ستبرا دارد. سنگ نمک، انیدریت، مارنهای رنگارنگ، سنگآهک و مقداری شیل بیتومیندار، بدون نظم چینهای، واحدهای اصلی سازند گچساران هستند. ویژگی عضوهای هفتگانة بُرش الگو به شرح زیر است.
گفتنی است که ضخامت و سنگشناسی بخشهای هفتگانة برش الگو و عضوهای سه گانة منطقة فارس ثابت نیست. به همینرو در بیشتر نواحی این سازند (گچساران) قابل بخشبندی نیست و با نام کلی گچساران از آن یاد میشود.
سنگوارههای جانوری موجود در سازند گچساران متعلق به محیطهای کولابی و لبشور به طور عموم شامل Rotalia, Nonina و به طـــور محلی شامل Charophytes است. استراکود و بریوزوآ به همـراه Peneroplis farsensis ، Dendritina rangi ، Chilostomellids و miliolids در تمامی سازند گچساران یافت میشود.
در استان فارس، سازند گچساران به سه عضو چهل (در زیر) چَمپه (وسط) و مول (در بالا) تقسیم شده است.
سازند آواری رازک : از جنوب باختری زاگرس (زاگرس چینخورده) به سمت شمال خاوری این ارتفاعات (زاگرس بلند)، سازند تبخیــری گچساران با حضور یک واحــد تدریجی، به ردیفهای آواری سُرخرنگــی به نام «سازند رازک» میرسد. به همینرو درگذشته رازک درون سازند گچساران دستهبندی میشد و گاه نیز عنوان «رخسارة ماسهسنگی گچساران» داشت.
در حال حاضر این نهشتههای آواری یک واحد سنگی رسمی است که بُرش الگوی آن در پهلوی شمالی کوه جهرم، به ضخامت 4/744 متر، متشکل از مارنهای سُرخ رنگ، سبز تا خاکستری سیلتی با هوازدگی کم، همراه با مقداری آهک سیلتی است که به طور همشیب در روی سازند آهکی آسماری و در زیر «عضو آهکی گوری» از سازند میشان قرار دارد. ولی، مرز بالا و پایین آن در همه جا یکسان نیست. برای نمونه در لرستان، سازند رازک در زیر سازند آغاجاری است و یا در شمال بندر عباس این سازند روی مجموعة نمکی هرمز و در زیر آهک گوری قرار دارد. ضخامت سازند رازک نیز متغیر است. گاهی کمتر از 50 متر و گاهی تا بیش از 1300 متر اندازهگیری شده است.
از رازک فسیلهای زیادی گزارش شده و تغییرات سنی آن نیز در خور توجه است. سازند رازک در لرستان به سن بوردیگالین تا میوسن بالایی، در ناحیة فارس مرکزی از بوردیگالین تا میوسن میانی، در بندر عباس الیگوسن تا میوسن پیشین و در حوالی سیسخت از آکی تانین تا میوسن پیشین است. با توجه به تغییرات زیاد ویژگی زیستچینهای و زمان چینهای، این باور وجود دارد که سازند رازک رسوبات آواری حوضة تبخیری سازند گچساران و باحتمال سکوهای کربناتی سازند آسماری است.به سوی جنوب و جنوب باختر، سازند رازک به طور زبانهای با سازند گچساران جایگزین میشود. این جایگزینی کم و بیش با جایگزینی سازند تاربور با گورپی و سازندهای ساچون و جهرم با سازند پابده هم محل است.
سازند مارنی میشان (فارس میانی) : از اواخر بوردیگالین با فرونشست نواحی واقع بین سکوی فارس و فروافتادگی دزفول محیط دریایی گسترش یافته و سازند گچساران با یک دریای پیشرونده و کم ژرفا پوشیده شده است. در گذشته به نهشتههای مارنی سبزرنگ این دریا، «گروه آرژیلی» و یا «مارنهای انگورو» گفته میشد، ولی امروزه نام «سازند مارنی میشان» دارد که نام آن از دهکدهای واقع در 50 کیلومتری جنوب – جنوب خاوری گچساران گرفته شده است.
در بُرش الگو (میدان نفتی گچساران) سازند میشان شامل 710 متر مارن خاکستری و آهکهای رُسی سرشار از پوسته و صدف سنگوارهها است. 60 متر قسمت پایینی سازند بیشتر سنگآهکهای دارای کرم است که به نام لایههای کرمدار نامگذاری شده و به سمت جنوب خاوری با سنگآهکهای ریفی «بخش گوری» از سازند میشان جایگزین میشود.از محل بُرش الگو به سمت شمال خاوری زاگرس، سازند میشان بیشتر ماسهای است ولی در فارس داخلی و بندرعباس بیشتر رخسارة سیلتی دارد. گاهی در این سازند لایههای سُرخ رنگی وجود دارد که حاصل نهشت دوبارة مجموعة هرمز دانسته شده است. در نقاطی که این آواریها ضخامت زیاد دارند، به آن «عضو ماسهسنگی میشان» گفته میشود.
به استثنای فارس داخلی که میشان بر روی سازند رازک است در دیگر نقاط، میشان بین دو سازند گچساران (در زیر) و سازند آغاجاری (در بالا ) قرار دارد. مرز پایینی آن ناگهانی و مرز بالایی آن تدریجی است. از میدان نفتی گچساران به سمت لرستان، سازند میشان در جهت جانبی به رخسارة تخریبی آغاجاری تبدیل میشود، به همین دلیل در لرستان سازند میشان گزارش نشده است.
سنگآهک ریفی عضو گوری از سازند میشان به داشتن مقدار زیادی اُپراکولینا و دیگر ریز سنگوارهها شاخص است. افزون بر آن روزنهداران پلانکتون، دو کفهایها، شکم پایان، خارپوستان سن این سازند را از میوسن پیشین تا میوسن میانی مشخص میکنند.
عضو آهکی گوری : در گذشته این واحد سنگی به نامهای «سازند گوری» و یا «آهک اُپرکولینا» خوانده میشد ولی امروزه عضوی از سازند میشان است که برش الگوی آن در تنگ گوری در 28 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان لار، به ضخامت 111 متر، شامل سنگآهکهای کرم رنگ، سخت، خشن، برجسته و حاوی سنگوارههای فراوان با تناوب مارن خاکستری است.
مرز پایین این عضو که ممکن است ناگهانی و یا همشیب باشد، با سازند گچساران و یا سازند رازک است.
مرز بالایی گوری با سازند میشان گاهی تدریجی و گاهی ناگهانی است. تغییرات ضخامت عضو آهکی گوری زیاد است به گونهای که در ناحیة بندرعباس تا 1200 متر میرسد ولی از فارس به سوی خوزستان، عضو گوری نازک میشود و در شمال باختری گسل کازرون ناپدید میشود. عضو گوری در میدان گازی سرخون نقش سنگ مخزن دارد.
سازند آواری آغاجاری (فارس بالایی) : سازند آغاجاری که در گذشته به نامهای گروه آبی، طبقة آبی، طبقات دارای پکتن واسلی، طبقات سُرخرنگ و فارس بالایی نامیده میشد، توالی ستبری (گاهی تا 3000 متر) از نهشتههای آواری سرخرنگ و همزمان با کوهزایی است که گسترههای وسیعی از لرستان، خوزستان و فارس و حتی عراق، سوریه و ترکیه را زیر پوشش دارد. ولی در خوزستان و لرستان این سازند بیشتر از انواع رسوبات دریاچهای، خلیج دهانهای و رودخانهای است، در حالی که در فارس ساحلی و جزیرة قشم ویژگیهای دریایی دارد.
نام این سازند از شهرستان آغاجاری اقتباس و بُرش الگوی آن در طول جادة اُمیدیه به چاههای میدان نفتی آغاجاری مطالعه شده است. در این بُرش، سازند آغاجاری شامل 2966 متر، تناوب تکراری چرخههایی است که به طرف بالا دانهریز میشود. هر چرخه، به ضخامت 10 تا 100 متر، با لایههای ماسهسنگی آهکی، به ضخامت 2 تا 5 متر، به رنگ قهوهای تا خاکستری آغاز و با لایة ضخیمی از مارن سُرخرنگ در تناوب با لایههای نازک سیلت سنگ و ماسهسنگ ریز دانه ادامه مییابد. ولی در یک نگاه منطقهای، سازند آغاجاری به دو رخسارة متفاوت دیده میشود. در فارس داخلی، بندر عباس، شمال فروافتادگی دزفول و مرز ایران – عراق، سازند آغاجاری رخسارة ماسهسنگی دارد. در حالی که، در فارس ساحلی و بخش میانی و جنوبی فروافتادگی دزفول، رخسارة این سازند مارنی است. مرز پایینی این سازند با واحد سنگی میشان بیشتر تدریجی است و در آغاز مارنهای سُرخ انتخاب میشود. ولی، در لرستان که سازند میشان وجود ندارد، سازند آغاجاری بر روی سازند گچساران نهشته شده است. مرز بالایی آغاجاری، با و یا بدون بخش لهبری، با سازند کنگلومرای بختیاری است که گاه تدریجی و همشیب و گاه ناگهانی و دگرشیب است.در فروافتادگی دزفول، سازند آغاجاری بیشترین ضخامت را دارد ولی به سمت خاور و جنوب خاور، ستبرای این سازند کاهش مییابد.
در این روند، کاهش ضخامت سازند آغاجاری با افزایش ضخامت سازند میشان همراه است، به همینرو، گاهی سازندهای آغاجاری و میشان همزمان دانسته میشوند و به همین جهت است که سن آغاجاری از میوسن میانی تا پلیوسن فرض میشود. اما، سازند آغاجاری در همه جا همسن نیست. از شمال باختر به جنوب خاور و از شمال خاور به جنوب باختر، سن این سازند جوانتر میشود.ریزسنگوارههای سازند آغاجاری به محیطهای آب شیرین تا لب شور تعلق دارند که بیشتر در سنگآهکهای ماسهای قاعدة این سازند دیده میشوند. سنگوارههای درشت فراوانی را نیز میتوان در بخش بالایی سازند آغاجاری دید که بیشتر سن پلیوسن دارند. آثاری از اسب هیپاریون نیز در بخش لهبری گزارش شده که متعلق به پلیوسن است. بنابراین سن آغاجاری میوسن بالایی تا پلیوسن است.
عضو آواری لَـهبَری در بخشهایی از خوزستان و جنوب باختری لرستان، در بالاترین بخش سازند آغاجاری، توالی همگنی از مارنهای سیلتی و سیلت سنگ، به رنگ نخودی تا خاکی، وجود دارد که در گذشته به نام بختیاری پایینی و یا لایههای بدبوم نامیده میشد. ولی امروزه، به دلیل شباهتهای سنگشناختی، این نهشتهها عضوی از سازند آواری آغاجاری، به نام «لـَهبَری» دانسته میشوند که ردیف حدواسط از رسوبات رودخانهای مآندری (سازند آغاجاری) به رسوبات رودخانههای بریده بریده و رسوبات مخروط افکنهای (سازند بختیاری) است.بُرش الگوی این عضو در تنگ تکاب واقع در حدود 10 کیلومتری شمال خاوری شهر هفتگل اندازهگیری شده که شامل 1575متر سیلت سنگ، مارنهای سیلتی – گچدار، ماسهسنگ کربناتی و ژیپس است و یکی از ویژگیهای آن، درشت شدن دانهها به سمت بالا است. این عضو رنگ نخودی تا خاکی دارد به همین رو گاهی تفکیک آن از واحدهای جوان حاصل از فرسایش سازند آغاجاری و کنگلومرای بختیاری دشوار است.به سمت شمال خاوری و جنوب خاوری لهبری به صورت زمانی (قائم) و مکانی (جانبی) و به حالت بین انگشتی به سازند آغاجاری تبدیل میشود. به همین دلیل، گاهی تفکیک این دو دشوار است. ولی رنگ نخودی و فرسودگی بیشتر، کمک زیادی برای تفکیک لهبری از آغاجاری است. در عضو لهبری، سنگوارههای محیطهای لب شور تا شیرین کم عمق پیدا میشود. آثار هیپاریون متعلق به پلیوسن، از جمله آثار یافت شده در عضو لهبری است.
حوضة نمکی جنوب خلیج فارس
در جنوب جزیرة قشم و در حوالی بندر بُستانه یک حوضة نمکی، به احتمال، همارز گچساران وجود دارد. ولی این حوضه (تنگه هرمز)، از فروافتادگی دزفول جدا بوده و از نظر سنی با سازند گچساران مغایرت دارد. در این حوضه (قشم) سازند آسماری وجود ندارد و سازند گچساران شامل ضخامتهای زیادی سنگ نمک، انیدریت و مارن است که روی سازند پابده و زیر سازند میشان قرار دارد (مطیعی، 1372(
سازند کنگلومرای بختیاری : سازند کنگلومرای بختیاری ویژگی رسوبات آبرفتی – کوهپایهای حاصل از فرسایش ارتفاعات را دارد که بیشتر شامل کنگلومرا و ماسهسنگآهکی است که گاهی به صورت همشیب و گاهی دگرشیب بر روی سازندهای کهنتر نهشته شده است.
باسک (1917)، سازند بختیاری را به سه بخش پایینی، میانی و بالایی تقسیم کرد. ولی امروزه بخش پایینی، عضوی از سازند آغاجاری به نام لهبری است و به مجموعة بخش میانی – بالایی نیز بختیاری گفته میشود که بُرش الگوی آن در شمال مسجد سلیمان (گدار لندر) شامل 550 متر کنگلومرا با قطعاتی به ابعاد خرسنگ، قلوه سنگ و ریگ، به سنهای گوناگون است که با کلسیت درشت دانه و رُس سیمانی شدهاند.
در محل بُرش الگو، یک سوم زیرین این سازند از کنگلومرای تودهای، مقاوم با هوازدگی به نسبت کم و عدسیهایی از ماسهسنگهای کنگلومرایی است و دو سوم بالایی شامل کنگلومرای تودهای و دیواره ساز است. ضخامت این سازند در مناطق مختلف متفاوت است، به گونهای که در ناحیة بندرعباس، 1027 متر و در بهبهان (چاه شمارة11) 1330 متر میباشد.