کرتاسه در آذربایجان

در گسترههای وسیعی از آذربایجان، کهنترین سنگهای کرتاسه، ردیفهای کربناتی اُربیتولیندار، به سن بارمین- آپتین با رخنمون محدود و بسیار پراکنده است که به طور دگرشیب زمینهای گوناگون به ویژه رسوبهای زغالدار و دگرشکل شدة گروه شمشک را میپوشانند.

 ردیفهای آلبین و جوانتر بیشتر نواحی آذربایجان نهشتههای شیلی – مارنی فلیش گونه هستند که به طور عموم، همراهانی از گدازههای بازیک زیردریایی دارند و به نهشت آنها در گودالهای پویای فروبوم، محدود به زونهای گسلی، اشاره دارند که از میان آنها، سه فرونشست زنجان – مراغه، فرونشست شمال تبریز - جلفا و فرونشست باختر ارومیه (ماکو- مهاباد) بارزتر است. در بیشتر فرونشستهای فروبومی، به ویژه در شمال تبریز و باختر دریاچة ارومیه، در زمان سنونین پسین با سرانجام گرفتن حوضههای فلیشی، شرایط آرام و سکویی، دوباره چیره شده است.


در « فرونشست زنجان – مراغه » بخش ناچیزی از توالی کرتاسه شامل سنگآهکهای اُربیتولیندار آپتیناست که به طور عمده در جنوب خاوری سلطانیه، باختر زنجان (500 تا 600 متر)‌و همچنین در بخش خاوری دریاچة ارومیه مانند دربند، دیزج و برونزد دارند. در این فرونشست، گسترههای باختر زنجان (حد فاصل کَرَسف تا سعیدآباد) همچنین از خاور میاندوآب تا بندر رحمانلو و زینتلو و نیز در جزایر اسپیر، قویونداغی و اشک، سنگهای کرتاسه از تناوب لایههای شیل و ماسه سنگ کوارتزی به رنگ هوازده خاکستری تیره تا سیاه به شدت چینخورده تشکیل شده که در بین آنها سنگهای آتشفشانی از نوع نیمه بازیک تا بازیک دیده میشود. به نظر شهرابی (1373)، همبری ردیفهای شبه فلیشی کرتاسه با سنگآهکهای اُربیتولیندار آپتین (سازند تیزکوه) تدریجی است. در این رسوبات فلیشی، سنگواره کمیاب است. در کوه محمود (ناحیة مراغه) تنها آمونیت موجود را سیدامامی از نوع Pusania sp. به سن آلبین دانسته است (شهرابی، 1373). ولی در باختر زنجان (فلتوق)، در میان آهکهای مارنی و آهک ماسهای موجود در رسوبات شبه فلیشی، آمونیت، بلمنیت و میکروفسیلهای پلانکتون شاخص، سن تورونین را برای این نهشتهها اثبات میکند ولی سن بالایی این توالی دانسته نیست (صادقی، 1378).

در « فرونشست شمال تبریز » توالی کرتاسة پیشین، به ویژه در کوه مورو، با رسوبهای آواری سُرخ روشن به ستبرای حدود 30 متر آغاز میشود و به تدریج به حدود 45 متر سنگآهکهای خاکستری رنگ با لایهبندی منظم، دارای دوکفهای و اُربیتولینفراوان، به سن آپتین – آلبین میرسد.در شمال تبریز، توالی فلیش کرتاسة بالا از شیل و ماسهسنگ همراه با لایههای آهکی تشکیل شده و آندزیتهای زیردریایی نیز بخش مهمی از این توالی را تشکیل میدهند. اسدیان (1372)، نمونههایی را که از بخشهای مختلف این واحد گرفته، به سن ماستریشتین میداند. در کرتاسة پسین، شرایط دریایی کم عمق نوع سکو، جانشین حوضههای عمیق فروبوم شده. رسوبات این دریای کم عمق، به ویژه در شمال آذربایجان در منطقة بین خوی و جلفا، حدود 700 تا 6000 متر مارن و آهکهای مارنی دارای گلوبوترونکا است که عدسیهایی از سنگآهکهای ریفی با فسیل رودیست، اینوسراموس و آمونیت دارد. مارن و آهکهای گلوبوترونکادار نیز خود با دگرشیبی مهم در زیر توالی پالئوژن قرار میگیرد (شمیرانی، 1363).

« فرونشست باختر دریاچة ارومیه » بخش شمال باختری اولاکوژن سنندج – سیرجان است که ردیفهای کرتاسة آن در گودالهای پویای مزوزوییک شکل گرفتهاند به همینرو، نهشتههای کرتاسة آن رخسارة فلیش توربیدایت دارند که به داشتن اولیستولیتهای کربناتی، جریانهای آشفته و به ویژه حجمهای زیاد سنگهای آتشفشانی شاخص است. بخشی از ردیفهای کرتاسة بالایی این فرونشست، رسوبهای پلاژیک کرتاسة بالایی، به ویژه ماستریشتیناست که با مجموعههای افیولیتی همراهاند.در باختر دریاچة ارومیه، حقیپور (1367)، رخسارههای فلیشی کرتاسه را با شیلهای بیابانک و شیلهای سنندج قابل قیاس دانسته و ستبرای آنها را بیش از 2000 متر برآورد میکندکه به طور عمده شامل شیل، شیلهای سیلتی – اسلیتی و کوارتزیتی شده (دگرگونی خفیف) و میان لایههای ماسهسنگ، سیلت سنگ، عدسیها و لایههای سنگآهک، سنگآهک کنگلومرایی یا کنگلومرا با سیمان کربناتی است که تناوبهایی از سنگهای آتشفشانی آندزیتی / داسیتی نیز به همراه دارد.

 میکروفسیلهای لایههای کربناتی، تغییرات سنی از تریاس پسین –تا آپتین دارد و به نظر میرسد که شرایط فلیشی آغاز شده از تریاس پسین، تا کرتاسه ادامه داشته است.سنگهای کرتاسة بالای باختر دریاچة ارومیه، بخشی از آمیزة افیولیتی محور ماکو – مهاباد است که ویژگی عمومی آمیزههای رنگین کرتاسة پسین ایران را دارند و به طور دگرشیب با توالی ستبری (بیش از 1000 متر) از ماسه سنگ، شیل و کنگلومرا به رنگهای سبز تیره، خاکستری تیره و سُرخ تیره پوشیده شدهاند. اینها به دلیل داشتن گونههای متنوعی از گلوبوترونکانا، به سن ماستریشتین هستند ولی احتمال دارد که دارای بخشهای جوانتر مانند پالئوسن – ائوسن نیز باشند. آمیزههای افیولیتی و مجموعههای فلیشی کرتاسة پسین باختر دریاچة ارومیه، یادآور مجموعههای افیولیتی – فلیشی خاور ایران است.

« در فرونشست سنندج » توالی کرتاسة پایین، مجموعهای بُر خورده از شیلهای تیرهرنگ، ماسهسنگ، سنگآهکهای دارای اُربیتولین و سنگهای آتشفشانی از گونة حدواسط تا بازیک و بدون نظم چینهای هستند و حتی به طور محلی رسوبها و محیطهای آشفته را تداعی میکنند. اُربیتولینهای آپتین شاخصترین سنگوارة واحدهای کربناتی است. سیدامامی دو آمونیت پیدا شده در واحدهای شیلی این مجموعه را از نوع(Prodeshaysites tenuicostatms (KOENEN و Pseudohaploceras sp به سن آپتین دانسته است (زاهدی 1985). نهشتههای کرتاسة بالایی ناحیة سنندج، همچنان فلیش گونه و شامل مجموعة ستبری (1700 متر) از شیلهای تیرهرنگ هستند که لایههای چندی از سنگآهک، کنگلومرا و آتشفشانی دارند و شهر سنندج بر روی آن ساخته شده است و به همینرو « شیل سنندج » نامیده شده است.

واحدهای کنگلومرایی توصیف شده در این مجموعه، شامل کوارتزیت، سنگآهک، اتشفشانی و شیل است. سنگآهکها کمی گرد شده و سنگهای آتشفشانی بیشتر گوشه هستند. خمیرة کنگلومرا، آهک رُسی با دانههای کوارتزیت و تکههای شیل سیاه فراوان است که به روشنی به جریانهای آشفته زیردریایی اشاره دارد. نسبت دادن این شیلها به زمان کرتاسة پسین، به دلیل تناوبهای آهکی دارای روزنهداران گلوبوترونکانا، دوکفههای اینوسراموس، آمونیت است که همگی آنها از آن کرتاسة پسین (سنونین) اند.