Geology Science

زمین شناسی- دانلود برنامه های زمین شناسی و کاربردی

Geology Science

زمین شناسی- دانلود برنامه های زمین شناسی و کاربردی

کربنیفر در ایران مرکزی

در ایران مرکزی، سنگ‎‎های کربنیفر به رخسارههای متفاوتاند. در « بلوک طبس »، نهشتههای کربنیفر بیشتر رسوبهای آواری انباشته شده در حوضههای با فرو نشست زیاد است. به همین دلیل، تفاوت رخسارهها و تغییر ستبرا و سن رسوبات درخور توجه است. در بلوک طبس، زیرسازند شیشتو (2) و سازند سردر، با تغییرات سنی کربنیفر پیشین تا پسین (؟) نشانگر سنگهای کربنیفر هستند. در حالی که، در سکوهای محاط به بلوک طبس، مانند نواحی یزد، اردکان، اردستان و ، سنگهای کربنیفر رخسارة کربناتة آهکی دارند و یادآور نهشتههای سازند آهکی مبارک در البرز هستند.

در « بلوک کلمرد » سنگهای کربنیفر همچنان رخسارة کربناتی دارد ولی ستبرای درخور توجهی گچ (گاهی تا 120 متر)، از ویژگیهای کربنیفر این بلوک است که تاکنون در دیگر مناطق ایران گزارش نشده است. رخسارة کربناتی – گچی نهشتههای کربنیفر بلوک کلمرد در ایـران همانند ندارد و به همین دلیل، به طور غیررسمی، به نام « سازند گچال »، نامگذاری شده است. ارائة شرحی بر زیرسازند شیشتو (2)، سازند سردر و سازند گچال میتواند معرف ویژگیهای کربنیفر ایران مرکزی باشد.

زیرسازند شیشتو (2) - بُرش الگوی این زیرسازند در ازبکوه است که شرح چندانی از آن در دسترس نیست. بُرش مرجع این واحد سنگی، در بُرش حوض دو راه، 217 متر ضخامت دارد و بیشتر تناوبی از سنگ‎‎آهک خاکستری تیره و شیل است. فراوانی شیل در پایین و سنگآهک در بالا، تقسیم شیشتو (2) را به دو واحد شیلی (زیر) و کربناتی (بالا) ممکن میسازد. سن زیرسازند شیشتو (2)، بر اساس سرپایان، بازوپایان و مرجانها، از تورنزین پایانی تا ویزئن آغازی است. هم در بُرش الگو (ازبکوه) و هم در بُرش مرجع (حوض دوراه) مرز زیرین شیشتو (2) منطبق بر « افق موش » است که به ظاهر تدریجی و پیوسته است ولی گُرگیج (1381) این مرز را گسل میداند. ولی مرز بالای این سازند با سازند سردر، یک سطح فرسایشی موازی است که با افقهای کنگلومرایی قاعدة سازند سردر مشخص میشود و معرف ایست رسوبی و چرخة فرسایشی ویزئن میانی است که در همه جای ایران سراسری است و برای آن نام البرزین پیشنهاد شده است. با وجود تفاوت زیاد رخسارة سنگی، زیرسازند شیشتو (2) را میتوان با سازند آهکی مبارک البرز مقایسه کرد.

سازند آواری سردر : این سازند یادآور نهشتههای شیلی ماسه سنگی کربنیفر ایران مرکزی است که بُرش الگوی آن در کوهپایههای باختری کوههای شتری (دره سردر) اندازهگیری شده است. در محل بُرش الگو، سازند سردر در یک ساختار تاقدیس گونه برونزد دارد که مرکز آن دیده نمیشود و لذا ستبرا، و چند و چون سنگشناسی بخش زیرین آن دانسته نیست. به همین رو برش کمکی این سازند در دامنة جنوبی کوه جمال (درة حوض دوراه) میتواند نشانگر ویژگیهای بیشتر این سازند باشد.به تقریب در بسیاری از نقاط بلوک طبس، سازند سردر، ضخامت متغیری از نهشتههای شیلی – ماسهسنگی سبزرنگ تا خاکستری است که تناوبهای مکرری از ماسه سنگ‎‎های آهکی، کوارتزیت و یا سنگآهکهای ماسهای قهوهای رنگ دارد. مجموعة یاد شده سیمای تپه ماهورهای تیرهرنگ دارد که در شناسایی سازند کار ساز است.

توالی شیلها و ماسه سنگ‎‎های سازند سردر، با لایهای راهنما از کوارتزیتهای سفیدرنگ، به ضخامت 74 متر، پوشیده میشود که به لحاظ داشتن رخسارة آواری، عضوی از سازند سردر دانسته شده است. ولی، یافتههای جدید روی زمین این باور را به وجود آورده که پیوند کوارتزیتهای مورد سخن با ردیفهای کربناتی زمان پرمین (سازند جمال) به مراتب بیشتر از سنگهای کربنیفر (سازند سردر) است و به همین رو، بنا به پیشنهاد کمیتة ملی چینهشناسی، عضو کوارتزیتی یاد شده از ردیفهای کربنیفر حذف و نهشتههای آواری دریای پیشروندة پرمین میشود..

از روی فسیلهـــای یافت شده، این سازنـد را به دو زیر سازند « سردر 1 » و « سردر 2 » تقسیم کردهاند (علوی نایینی، 1372). مرز بین این دو به خوبی روشن نیست و در بیشتر نقاط تفکیک یاد شده امکانپذیر نیست.

در بُرش حوض دوراه (برش مرجع) و همچنین در دو سوی رود سردر، لایههای آغازین سردر شامل 30 تا 50 متر کنگلومرای چرتی، همراه با میانلایههایی از ماسه سنگ است که با ناپیوستگی همشیب بر روی لایههای بالایی، شیشتو (2) نشسته است. با توجه به سن بخش زیرین سازند سردر (ویزئن پسین)، ناپیوستگی فرسایشی پیش از سازند سردر، تأییدی به چرخههای فرسایشی و پس نشست دریای کربنیفر پیشین است که در ایران یک پدیدة سراسری است. همبری بالای این سازند همچنان به یک دگر شیبی فرسایشی است که در زیر لایة کوارتزیتی سفیدرنگ پرمین (سازند جمال) قرار دارد.با وجود فراوانی سنگواره، دربارة این سازند دیدگاه دیرینهشناسی مشترکی وجود ندارد. استپانوف (1967) سردر (1) را ویزئن پسین تا نامورین و سردر (2) را به سن کربنیفر پسین و پرمین میداند. در حالی که والیسر (1966)، سردر (2) را متعلق به پنسیلوانین پیشین میداند. حضور گونیاتیتهای وستفالین (Gasterioceras sp.) در آخرین لایههای سردر، سبب شد تا یزدی (1996) مرز بالای سردر را محدود به آغاز وستفالین بداند.دیدگاههای سنی گوناگون، ارائة تصویری روشن از مرز سنی سازند سردر و در نتیجه مرز کربنیفر و پرمین ایران مرکزی را دشوار میسازد. با وجود این، دادههای منطقهای نشان میدهد که یک ایست رسوبی در بالای سازند سردر حتمی است ولی وجود افقهای آواری فسیلدار کربنیفر پایانی در قاعدة پیشروی بزرگ بعدی (پیشروی پرمین) سبب شده تا سازند سردر، توالی کاملی از نهشتههای کربنیفر ایران مرکزی دانسته شود.

گفتنی است که رخسارة سازند سردر اختصاص به کوههای شتری و شیرگشت دارد، در نواحی ازبکوه، فردوس، گناباد، کرمان، بزمان، انارک و ... سنگهای کربنیفر با سازند سردر، مقایسه شدهاند، ولی تفاوت رخسارة آنها به نسبت زیاد است.

سازند گچال : به جز کوههای شتری – شیرگشت، در بیشتر نواحی ایران مرکزی (یزد، اردکان، اردستان، انارک) نهشتههای کربنیفر ردیفهای کربناتی آهکی هستند. در فرابوم کلمرد (باختر طبس) رخسارة سنگهای کربنیفر، کربناتی و به داشتن یک عضو تبخیری شاخص است. به همین دلیل، در بلوک کلمرد برای سنگهای کربنیفر نام « سازند گچال » انتخاب شده که تفاوت رخسارهای آشکاری با سازند آواری سردر در حوضة طبس دارد. در بُرش معرفی شده، (آقانباتی، 1975)، سازند گچال چهار عضو دارد.

عضو A، (در پایین)، با حدود 75 متر ضخامت ، شامل سنگآهکهای لایهای مطبق است که با چند لایة ماسه سنگ کوارتزی وبا ناپیوستگی همشیب، گاهی روی سنگهای دونین و گاه روی ردیفهای اردویسین قرار دارد. ریز و درشت سنگوارههای این عضو، به ویژه انواع بازوپایان آن مشابه انواع موجود در زیر سازند شیشتو(2) کوههای شتری و یا در لایههای آغازین سازند سردر است.

عضو B، حدود 70 تا 90 دولومیتهای خاکستری ضخیم لایة صخره ساز است. در این عضو سنگواره دیده نشده ولی به لحاظ قرارگیری در زیر سطح فرسایشی ویزئن میانی – سن تورنزین – ویزئن پذیرفته شده است.

عضو C، به عنوان یک لایة کلیدی راهنما، مرحلة پسروی دریای کربنیفر را مشخص میکند که گاهی با نهشت 120 تا 150 متر گچ و با کمی دولومیت همراه است. این عضو به طور جانبی نازک و گاه حذف میشود. جایگاه چینهشناسی و همارزی منطقهای نشان میدهد که این عضو نشانگر فاز پسروی دریای ویزئن بوده و به تقریب در همه جای ایران قابل شناسایی است (فاز البرزین).

عضو D، با 22 تا 98 متر ستبرا شامل سنگآهکهای خاکستری روشن رنگ است که حاوی کنودونت، مرجانهای درشت و 0000 ویزئن تا نامورین است. این عضو با ردیفهای پیشرونده ویزئن میانی – نامورین البرز (سازندهای دزدبند ، باقرآباد و قزلقلعه) و با وجود تفاوتهای رخسارهای زیاد با بخش زیرین سازند سردر قابل قیاس است . لازم به ذکر است ردیفهای کربنیفر بلوک کلمرد محدود به چهار عضو گفته شده نیست. یافتههای فسیلشناسی نشان میدهد که ردیفهای آواری و کربناتی روی عضو D، که در گذشته به سن پرمین دانسته شده بود، کماکان دارای سنگوارههای کربنیفر است و بر این اساس سازند گچال دارای 5 عضو با تغییرات سنی ویزئین تا آغاز نامورین است (هفتلنگ، 1379، گرگیج، 1381).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد